خواهران، مادران و دوستان عزیز،
ما امروز اینجا گردهم آمدهایم تا از سالروز شهادت مینا رهبر و بنیانگذار «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» یادبود نماییم. دشمنان مردم افغانستان، دشمنان آزادی و دشمنان آرمانهای والای انسانی، ۲۷ سال قبل گلوی مینا و دو همرزم دیگرش را خفه نمودند. دشمن به این فکر بود که با خاموش کردن صدای مینا، صدای آزادیخواهی و مبارزه را برای همیشه و یا لااقل برای یک مدت طولانی در کشور ما خاموش سازد.
با وجود این که دشمن مینا را به عنوان خطری جدی برای خود تلقی میکرد اما باز هم میبینیم که شناخت آنان از مینا بسیار سطحی و ناقص بود. زیرا ارزش مینا در خصایل انقلابیای خلاصه نمیشود که در شخصیت او وجود داشت، بلکه در مبارزه و کار بزرگ و به مراتب ارزشمندش که همانا پایهگذاری یک تشکیلات بود تبارز کرده است. ٣٧ سال قبل، زمانی که هنوز در افغانستان بسیار به ندرت میتوانستیم سازمانها و تشکلهای مردانه را داشته باشیم، مینا «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» را با یک تشکیلات و برنامه بسیار روشن و منضبط بنیان نهاد.
یکی از ارزشهای کار مینا و «راوا» این است که برای اولین بار در افغانستان سازمان زنانهای را ایجاد کرد که وظیفه و هدف مبارزه زنان افغان را از دایره مسایل خاص زنانه بیرون کرد. «پیام زن» نشریه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» به مسایل دیگر، خارج از یادگیری آشپزی، تدبیر منزل، نگهداری کودک، مادر و همسر خوب بودن پرداخت. اکثر نشریات و نهادهای زنانه مسایل سیاسی و اجتماعی را مختص مردان میدانستند اما مینا با فریاد رسای خود این تفکر را تغییر داد. مینا میگفت: «زنان افغان مانند شیرهای خفتهی اند که اگر بیدار شوند و به حرکت آیند نقش عظیمی در هر انقلاب سیاسی و اجتماعی بازی خواهند کرد.» «راوا» برای اولین بار خواست زنان را در افغانستان به عنوان نصف نفوس فعال در عرصههای اجتماعی و سیاسی معرفی کند. به همین منظور کار اساسی خود را بلند بردن آگاهی سیاسی آنان قرار داد.
بعد از شهادت مینا، «راوا» نه تنها که صدایش خاموش نشد که مصممتر و با الهام از خون رهبرش راه مبارزه علیه دولت دستنشانده روسها و جنایتکاران بنیادگرا را ادامه داد. فعالیتهای «راوا» وسعت بیشتر پیدا کرد و به عنوان یک سازمان قاطع ضد خاینان بنیادگرا نه تنها در افغانستان که حتی در سطح جهان عرض وجود نمود.
«پیام زن» برای چندین سال به عنوان تنها نشریه افغانی بخشی از تاریخ افغانستان را ثبت کرد؛ در زمانی که نشریات و رسانههای دیگر از جنایات و سگجنگیهای جهادی در کابل و سایر نقاط افغانستان سخن به زبان نمیآوردند، بیشترین بخش «پیام زن» به گزارشها از افغانستان اختصاص یافته بود. بدین وسیله «راوا» قسمت مهمی از تاریخ افغانستان را مستند نمود. امروز اگر دنبال هر خبر، عکس و گزارش از دوره حاکمیت خوکان جهادی و طالبان در افغانستان باشیم از «راوا» است. حتی منبع عمده گزارشها و اسناد سازمانهای معتبر دنیا مانند دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل «راوا» است.
در زمان طالبان به معنای واقعی «راوا» تنها سازمانی بود که در داخل افغانستان کار میکرد و با گرفتن ریسکهای بزرگ، کورسهای سوادآموزی و مکاتب خانگی مخفی را برای زنان و دختران ایجاد کرده بود. اعضای «راوا» با چادری به مستندسازی جنایات طالبان از جمله قطع اعضای بدن، اعدامها، سنگسارها و لت و کوب زنان، پرداختند.
افشای روشنفکران خودفروخته و نویسندگان خادیـجهادی از وظایفی دیگری بود که «راوا» با قاطعیت تمام آن را در پیش گرفت. «راوا» افراد مانند واصف باختری، رهنورد زریاب، اکرم عثمان، منیژه باختری، پرتونادری، رزاق مامون، لطیف پدرام، اسحق نگارگر، بارق شفیعی، سلیمان لایق و... را به مثابه سخنگویان دولت دستنشانده روسها و گلبدین، سیاف، مسعود، خلیلی، محقق، اسماعیل، عطا و دیگر خاینان و وطنفرشان به مردم افغانستان افشا کرد و نقاب به اصطلاح فرهنگی شان را پاره نمود. «راوا» خط بسیار روشن بین روشنفکران انقلابی و غیرانقلابی و چاکر بیگانگان کشید.
«راوا» خواستار کسب حقوق واقعی زنان در افغانستان است و معتقد است که این مهم فقط با مبارزه خود زنان میسر است و بس. ادعاهای برقراری حقوق برابر زنان در دوازده سال قبل توسط اشغالگران امریکایی و دولت دستنشانده شان یکی دیگر از دهها دروغ شاخدار است. چگونه ممکن است که حقوق زن توسط ضدزنترین و خاینترین افراد مانند فهیم، قانونی، سیاف، اسماعیل، عطا، عبدالله، محقق، خلیلی و ده ها جانی دیگری که در دولت دست نشانده کرزی جا گرفته اند، تامین گردد؟
وقتی از دستآوردها در افغانستان سخن به میان میآید زنان و مردان جاسوس و حلقه به گوش امریکا در رسانهها از تغییر در وضع زنان در چند سال حاکمیت دولت کرزی داد میزنند. اما واقعیت امر این است که اگر تغییری در وضع زنان افغانستان آمده باشد، فقط محدود میشود به چند زن پارلماننشین و دولتی، و تعدادی از زنانی که از برکت انجیاوها و حضور در جامعه مدنی ساخت امریکا به سرمایههای هنگفت و سفرهای خارجی دست یافتهاند. در حالی که اکثریت زنان افغان در جهنمی بنام افغانستان بسر میبرند که فقر، اعتیاد، خشونت خانوادگی، زن ستیزی سیستماتیک دولتی و تجاوز جنسی در آن بیداد میکند.
گزارشهای سازمانهای بینالمللی و داخلی نشان میدهد که زنان و کودکان افغان قربانیان اصلی جنگ اشغالگرانه امریکا و متحدانش در افغانستان است. گزارشهای یوناما نشان میدهد که طی چند سال اخیر زنان بیشترین شمار کشتهشدگان بمبارمانهای ناتو و حملات انتحاری طالبان قرونوسطیاندیش را تشکیل میدهند.
در چند سال گذشته زیر سایه امریکا و دستنشاندگان بنیادگرا و غیر بنیادگرای آن افغانستان به خطرناکترین مکان برای زنان تبدیل شده است. اگر فقط شش ماه اخیر را در نظر بگیریم شاهد دهها مورد تکاندهنده خشونت و جنایت علیه زنان هستیم. دو زن در ولایت لوگر در حالت برهنه به درخت آویخته شدند؛ دختری به جرم داشتن رابطه با یک پسر در ولایت بغلان در محضر عام تیرباران گردید؛ بازارگل دختر بیست ساله در ولایت تخار مورد ضرب و شتم شوهر وحشیاش قرار مگرفت؛ لب و بینی ستاره توسط شوهرش بریده شد؛ دختران نه ساله و ۱۵ ساله در بغلان مورد تجاوز قرار گرفتند؛ دو دختر دیگر در بغلان توسط پلیس نظم عامه اختطاف و بعد از روزها تجاوز کشته شدند. اینها فقط نمونههای ناچیزی از جنایت هستند، بیشتر موارد خشونت علیه زنان به مطبوعات راه پیدا نمیکنند. دولت و مطبوعات سرکاری دلیل عمده آن را مسایل فرهنگی و سنتی عنوان میکنند. در حالی که عقب اکثر موارد خشونت و جنایت علیه زنان در افغانستان قوماندانان، اعضای پارلمان و اقارب شان، پلیس و مقامات بالای دولتی اند که به شکلی از اشکال در رابطه تنگاتنگ با جنایتکاران جهادی میباشند. بناءً مطبوعات یا میترسند و یا نمیخواهند جنایات و بربریت جهادیان را انعکاس دهند.
خواهران عزیز،
ما وارثان کشوری هستیم که تسلط بیگانه را به هیچ عنوان و در هیچ زمانی قبول نکرده است. مردم ما با دستان خالی و شکمهای گرسنه در برابر متجاوزان جنگیدهاند. ملت ما هیچ زمانی فریب دروغها و عوامفریبیهای بیگانگان و دستنشاندگان شان را نخوردهاند. افغانها امپراتور انگلیس را به زانو در آورد و در برابر قشون روسها شجاعانه به پا ایستاد با وجود اینکه اشغالگران روسی و نوکران میهنفروشان خلقی و پرچمی شان، مردم ما را سلاخی کردند. چندی قبل شاهد انتشار «لیست مرگ» که حاوی نام پنج هزار قربانیای بود که توسط این جنایتکاران اعدام شده بود. این لیست نمونه بسیار کوچکی از آدمکشیهای میهنفروشان است اما از طرف دیگر نمونهای از شجاعت و ایستادگی مردم را نشان میدهد. این پنجهزار انسان و دهها هزار زن و مرد افغان دیگر برای آزادی مردم و وطن شان خون دادند و مبارزه کردند.
خوهران گرامی،
ما میدانم و تجربه برپار کشورهای دیگر هم در برابر چشم ما قرار دارد که هیچ ملتی با استعمار و تجاوز بیگانه نتوانسته که به رفاه و آسایش برسد. نوکران و اجیران امریکا در طول دوازده سال گذشته و بخصوص در این چند ماه اخیر داد و بیداد براه انداختهاند تا قرداد استراتیژیک میان امریکا و افغانستان امضا شود و به جانیان امریکایی اجازه داده شود که کماکان به ددمنشیهای شان علیه مردم بیگناه ما ادامه دهند. اینان تمام شرف و وجدان شان را در برابر دالر و مقام به امریکا فروختهاند؛ آنان خون و اشک صدها زن و مرد هموطن ما را که در شیندند، فراه، کنر، کاپیسا، لغمان، خوست، پکتیا، غوربند و ده جا دیگر قربانی بمباران امریکا و ناتو شدند، نادیده میگیرند. این جاسوسان امریکا ناله سر میدهند که اگر امریکا از افغانستان خارج شود کشورهای همسایه از جمله ایران و پاکستان ما را در یک روز قورت میکنند.
خواهران آیا برای ما و شما به عنوان افغانها شرم نیست که از ترس همسایهها و تجاوز شان به یک اشغالگر دیگر اجازه دهیم که پایگاه نظامی در سرزمین ما احداث کند؟؛ آیا شرم بزرگتر از این است که خود را با اتکار به نیروی خارجی حفظ نماییم؟ ادامه کمکها از سوی امریکا و سایر کشورهای امپریالیستی دورغهای بیش نیست، معلومدار که امریکا اگر بخواهد میتواند که مانند چند سال قبل سیل دالر به افغانستان سرازیر کند. اما این سیل دالر چی دردی از هزاران درد ملت ما را دوا خواهد کرد مگر این که به آن بیافزاید؟ این دالرها به جیب جانیان جهادی، مافیای مواد مخدر، مافیای انجیاوها وصاحبنظران و کارشناسان انداخته میشود تا هر چه بیشتر قوت گیرند و خون مردم ما را بمکند.
خواهران،
یگانه راه نجات از این وضعیت مبارزه قاطع و بدون سازش است، یگانه راه نجات راهی است که شهید مینا به ما آموخته است: مبارزه و تا به آخر مبارزه علیه خاینان و وطنفروشان. مینا خونش را در این راه ریخت و ما یکبار دیگر در این روز به خون پاک و جوانش سوگند یاد میکنیم که راهش را ادامه میدهیم.