دوازده سال از «جنگ علیه ترور» امریکا با ادعای تامین «حقوق زن»، «حقوق بشر»، «صلح» و «ثبات» میگذرد. طی این مدت زنان افغانستان خلاف ادعای مبلغین دروغساز رسانه های غرب، نه تنها به ابتدایی ترین حقوق خود دست نیافتند، بلکه از دردها و مصایب شان بصورت خاینانه به خاطر پیشبرد سیاست های استعماری امریکا و غرب سوءاستفاده وسیع صورت گرفت. در همان اولین روزهای لشکر کشی به افغانستان وقتی امریکا به جانی ترین و پلیدترین مخلوقات ضدزن چون سیاف، قانونی، فهیم، خلیلی، عبدالله، محقق، عطا، اسماعیل، خرم، الماس، ربانی، دوستم، شیرزوی، فاروق وردک، ارغندیوال و غیره مخلوقات ضد انسانیت و تمدن اتکا نمود، معلوم بود که زنان افغان اولین قربانیان این معامله ننگین امریکا و غرب خواهند بود.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» فقط چند ماه بعد از تجاوز امریکا و ناتو به کشور ما در اعلامیهای به تاریخ هشتم مارچ ٢٠٠١ نوشت:
«زنان افغانستان آزاد نشده اند.... "راوا" به نوبه خود تاكید داشته كه به جز مردم افغانستان هیچ قدرتی به داد ما نمیتواند و نخواهد رسید و در تاریخ هم دیده نشده كه كشور یا كشورهای خارجی برای ملتی آزادی ببخشند كه خود از عوامل اسارت و تیره روزی آنان در دست بنیادگرایان بوده اند.»
بیش از یک دهه گذشته صحت این پیشبینی ما را به اثبات رسانید. امروز جنایتکاران جهادی سرمست از دالر و حمایت اربابان امریکایی شان، زن را چون مال بیصاحب مورد تجاوز، تحقیر، تهدید، خشونت، آزار جنسی و حتی قتل قرار میدهند اما بر اساس «قانون» بی٥٢ از هر نوع تعقیب، محاکمه و مجازات معاف اند. فرهنگ مردسالارانه حاکم که از سوی دولت مزدور و نهادهای ملوث به ویروس بنیادگراییاش تبلیغ و حمایت میشود، زن را نیمه مرد و موجود بیارزش تبلیغ کرده مورد تبعیض گسترده قرار میدهد اما زنان مظلوم ما هیچ دادرسی ندارند.
در حالیکه زنان افغانستان در کوره سوزان قرار دارند، امریکا و به تبعیت از آن دم و دستگاه فاسد کرزی پا ها را لچ کرده اند تا گلبدین تیزاب پاش که در ضدیت با زن تاریخچه طولانی دارد و ملاعمری که عصارهای از زن ستیزی است، در دستگاه حاکمه شریک ساخته شوند و حتی پست های وزارت عدلیه و ستره محکمه را به وحوش طالبی بسپارند. امریکا برای ادامه سیاست های استعماری اش زنان ما را یکبار دیگر قربانی ساخت و عملا با چوچه های حرام دولتهای مستبد و گندیده ایران و پاکستان که سمبول ضدیت با زن اند ساخت و پاخت نمود. برای امریکا مهم آنست که گروه های تروریست و معاملهگر اخوانی به مثابه غده های سرطانی زمینه ساز ادامه سلطه غارتگرانهاش بر افغانستان باشند چون برای حفظ پایگاه هایش به اینچنین عناصر و نیروهای مرتجع، خاین و ضدملی شدیدا نیاز دارد.
تعدادی از زنان رنگ و روغن مالیده شده دولتی و پارلمان نشین چون فوزیه کوفی، سیما سمر، شکریه بارکزی، زهرا نادری، حسن بانو غضنفر، شینکی کروخیل، فوزیه سادات، فاطمه گیلانی، آمنه افضلی، وژمه فروغ وغیره که دهن شان از پول و امکانات وکالت و وزارت و ریاست و سفر های خارجی شیرین است، نمیخواهند از ریشه واقعیت های تلخ موجود در مورد زنان حتی حرفی به میان آرند، چه رسد به ایستادگی، جلوگیری و محاکمه عاملین اصلی فجایع جاری در برابر همجنسان شان. این مشت زنان که از برکت اشغال به مقام و منزلتی دست یافته اند، خود در همدستی با جلادان لمیده در قدرت، دشمنان زن به شمار میروند بنا موجودیت شان در مقامات مهم را هرگز نمیتوان نمونهای از تثبیت جایگاه زنان برشمرد.
این زنان که طعمه های مناسبی برای خوراک تبلیغاتی امریکا اند، برهم خوردن سیستم موجود مستعمراتی و پوشالی کرزی را به مثابه پایان یافتن دبدبه زندگی شان تلقی میکنند ازینرو خود به چرخ ادامه این شرایط اسفبار و مکدر مبدل شده اند. اکثریت این زنان خادم ارتجاع و اشغال در خدمت جنایتکاران جنگی قرار دارند و در بهترین حالت فقط خواهان اصلاحات بیارزش در دم و دستگاه شاریده و بویناک کرزی اند و بس. به همین دلیل این زنان آگاهانه یا غیرآگاهانه در صف دشمنان زن قرار میگیرند و به هیچ صورت نمیتوانند نمایندگان اکثریت زنان بریان شده در جهنم افغانستان باشند.
ما در هشتم مارچ ٢٠٠٥ نوشتیم: «ادامه وضع نابسامان جاری و حمایت غرب از تروریستهای "ائتلاف شمال" در افغانستان ثابت میكند كه امریكا و متحدان كوچكترین اهمیتی به ارزشهای حقوق بشر و حقوق زنان قایل نبوده و صرفاً منافع سیاسی و اقتصادی خود را در نظر دارند.»
امروز حتی خوشبین ترین افراد نیز به این نکته اعتراف میکنند که زنان افغانستان آزاد نشده اند و به کالای تبلیغاتی غرب بدل شدند. از برکت حضور امریکا زنان مورد تجاوز دستجمعی جنگسالاران قرار میگیرند؛ در بسیاری از محلات توسط طالبان دره میخورند، مورد تیزاب پاشی قرار میگیرند و یا با بیرحمی سنگسار میشوند اما امریکا و چاکرانش هنوز هم به جاهلان طالبی چراغ سبز نشان داده خواهان پیوستن شان به دولت دست نشانده اند. تعداد قابل توجهی از زنان ما بعلت فقر و بیکاری یا به فحشا و یا هم به کام گدایی کشانیده میشوند؛ میزان مرگ و میر مادران و نوزادان در افغانستان بیشتر از هر کشور دیگری است.
چون درین کشور قوانین نافذه حکم ورق پاره هایی را دارند که فقط به سود عوامفریبی میخورند و هیچگاهی عملی نمیشوند بنا «قانون منع خشونت علیه زنان» ساخت کرزی به مثابه یک سند زیبا در طاق بلند گذاشته شده است. وقتی زنان توسط شوهر، پدر و یا برادر جانی خود تحت عناوین مختلف به قتل میرسند و یا مورد خشونت قرار میگیرند، عاملانش مجازات نمیشوند و در بسا موارد زنان قربانی توسط دستگاه قضایی نیز مورد خیانت قرار گرفته به جرم «فرار از منزل» به زندان افکنده میشوند، جایی که بارها مورد تجاوز جنسی زندانبانان قرار گرفته اند.
در اینچنین فضای خصمانه علیه زنان، بسیاری از آنان عرصه زندگی را به حدی تنگ میبینند که خود سوزی را تنها راه رهیدن از مرگ تدریجی میدانند. از همینرو میزان خودکشی بین زنان ما به صورت بیسابقه و وحشتناک بالا رفته است. در زندانی به نام افغانستان، گل های نو رستهیی چون صنوبرها، سائمه ها، انیسهها، زربیبیها، گل افروزها، شکیلاها، نفیسه ها، عزیزه ها و صد ها دختر معصوم با دستان پلید و پرخون آدمکشان حاکم پرپر شده اند. این است واقعیت دردآور زندگی زن افغان، نه آن تصویر وارونهای که ماشین دروغپراکنی امریکا برای فریب جهانیان آن را تبلیغ میکند.
ملتی که استقلال ندارد و تمام مردمش در زنجیر های استعمار و استبداد زندانی اند، ممکن نیست زنانش به حقوق ابتدایی شان دست یابند. خروج نیروهای خارجی و کسب استقلال میتواند گام اول در راه رسیدن به ارزشهایی چون آزادی و دموکراسی باشد که شروط اساسی برای رهایی زنان به شمار میروند. در نبود نیروهای خارجی و قطع حمایت از جنایتکاران بنیادگرا مردم ما قادر خواهند بود که نفسی به راحتی کشیده برای رهایی، دموکراسی مبتنی بر سکیولاریزم، عدالت اجتماعی و رستگاری شان تلاش نمایند. در شرایط کنونی تمامی مدافعان ارزشهای بالا توسط چپاولگران امریکایی و ناتو و نوکران افغانش سرکوب شده زمینه سربلند کردن برایشان داده نمیشود.
زنان افغانستان باید بدانند تا وقتی خود به این آگاهی دست نیابند که حق شانرا به زور بازوان شان میتوانند کسب کنند، ممکن نیست که روز خوبی را ببینند و اندکترین بهبودی در وضعیت خونین شان را شاهد باشند. ما زنان باید متحد شده به جای خودسوزی به سوزانیدن ریشه های ستمکشیدگی خود دست زنیم. زنان هیچ کشوری تا حال بدست دیگران و بدون مبارزه و تلاش به حقوق شان دست نیافته اند. ما دوازده سال است که حقوق اهدایی امریکا و ناتو را تجربه کردیم که جز غلامی و فریب و دغلکاری چیزی در پی نداشت.
جمعیت انقلابی زنان افغانستان «راوا» در حالیكه روز جهانی زن را برای زنان عدالتجو و مبارز سراسر جهان تهنیت میگوید، آرزو میکند که در آینده نه چندان دور زنان افغانستان نیز این روز را در جامعهای رها از چنگال زن ستیزان بنیادگرا و اشغالگر و رهسپار در مسیر دموكراسی و شكوفایی برگزار كنند. اعضا و فعالان «راوا» متعهد اند که برای رسیدن به این خواست والا لحظهای از مبارزه و تلاش دست نکشند.
آزادی زنان بدست خودشان میسر است و بس!
زنده باد مبارزه زنان و مردان افغانستان برای استقلال، دموکراسی و عدالت اجتماعی!
مرگ بر بنیادگرایان و تمامی میهنفروشان مذهبی و غیرمذهبی و حامیان خارجی آنان!