۲۳ سال قبل در هشتم ثور دار و دستههای جنایتکار جهادی که چهارده سال تمام توسط کشورهای غربی در راس شان امریکا و ارتجاع منطقه مانند پاکستان، ایران و عربستان سعودی تجهیز و تسلیح شده بودند، در کابل به قدرت رسیدند و با ددمنشیهای بینظیر حمام خون را در کشور برپا کردند. خوکان بنیادگرا به رهبری سیاف، گلبدین، مسعود، مزاری، ربانی، دوستم، فهیم، قانونی، اسماعیل، محسنی، محقق، خلیلی، ملاعزت، بسمالله، عبدالله، عطا، زلمیتوفان و دهها جانی دیگر انبارهای پر از اسلحه، خزاین دولتی و داراییهای ملی را از سران خلق و پرچم تسلیم شدند. در ازای این کار، اکثر رهبران وطنفروش و جنایتکار حزب دموکراتیک خلق که آغازگران بربادی و ویرانی کشور ما بودند، از سوی دولت مجاهدین مورد «عفو عمومی» قرار گرفتند و با اخذ ویزا به کشورهای اروپایی پناهنده شدند. در حالی که هزاران هموطن بیدفاع ما در سگجنگی و تاراج جهادیها گیر ماندند.
تاریخ از بیان جنایت و وحشتی که در چهار سال حاکمیت گروههای جهادی بر مردم و بخصوص زنان کشور ما رفته است، احساس خجلت میکند. دختران و زنان بیشماری در برابر چشمان بستگان شان مورد تجاوز قرار گرفتند؛ تعداد زیادی برای این که با همچون وضعیت مواجه نشوند دست به خودکشی زدند؛ جنگ و راکتپرانی باعث شده بود تا خانوادهها اجساد تکه و پاره شدهی جگرگوشههای شان را در داخل حویلی یا حتی کنج اتاق دفن کنند؛ خانهها و اموال مردم به تاراج رفتند و داراییهای ملی در بازارهای پاکستان به فروش رسیدند؛ مکاتب، پوهنتونها و سایر تاسیسات دولتی به زندان و شکنجهگاههای گروههای جهادی تبدیل شده بود...
امریکا و متحدان غربی آن به عنوان فاتحان جنگ سرد زیر نام «دموکراتیزه» کردن دولتهای تازه جدا شده از اتحاد شوروی و بلوک شرق، مصروف تقسیم بازارها و تاراج منابع این مناطق بوده و برای شان مهم نبود که دستپروردههای خاین جهادی شان در افغانستان چه فاجعهها میآفریدند. دنیا در برابر این همه جنایت و سفاکی خاموش بود. چهار سال حاکمیت خون و خیانت جهادی زمینه را برای قدرتگیری وحوش طالبی مساعد ساخت که با دالر امریکا و با همکاری انگلستان و پاکستان به میدان کشیده شدند.
وحشیان طالبی که برای حضور دایمی امریکا زمینهچینی کردند، بالاخره بعد از یازدهم سپتامبر بهانه مناسبی برای امریکا و غرب به دست دادند که وطن ما را مورد تجاوز نظامی قرار دهند. در چهارده سال اشغال کشور و حاکمیت دولت دستنشانده امریکا، رهبران جهادی فارغبال از هرگونه محاکمه و پاسخگویی در برابر مردم ما بر پستّهای مهم دولتی نصب شدند تا به دور دیگری از تاراج و زورگویی و خیانت شان ادامه دهند. دولت امریکا شاید در هیچ گوشهای دنیا به اندازه بنیادگرایان افغانستان سرسپردگان، نوکران و جاسوسان ارزان و خودفروش دست و پا کند، بناءً به هیچ صورت خواهان قلع و قمع آنان نبوده به شیوههای مختلف این غلامانش را حفظ کرده در معاملاتش مورد استفاده قرار میدهد.
یکی از دلایل اساسیای که امروز با گذشت چهارده سال و سرازیر شدن دهها میلیارد دالر هنوز هم افغانستان به ثبات نسبی دست نیافته و خطرناکترین و بدامنترین مکان برای زنان است، وجود و حضور این گروهها در قدرت میباشد. حادثه کشته شدن فجیع فرخنده و دهّها زنستیزی دیگر در گوشه و کنار کشور ما نشان میدهد که جهادیها با تمام قدرت چه از نظر فزیکی و چه از نظر فکری حضور دارند و هر آن که منافع شان ایجاب کرد سالها ۷۱ ـ۷۵ را تکرار خواهند کرد.
روشنفکران خودفروخته و مطبوعات سرکاری در افغانستان اکثرا تلاش دارند تا خون و خیانت را از سر و روی این جانیان بلیسند و آنان را «دموکرات» و حامی حقوق زن و آزادی جلو دهند. این جماعت به اصطلاح کارشناس و صاحبنظر به هر مسئلهای میپردازند جز انگشت گذاشتن به خیانت و ددمنشی خوکان جهادی.
با رویکار آمدن دولت دستنشانده و وحشت ملی ع و غ که مولود مضحکهای تحت عنوان «انتخابات» بود، باز هم شاهد بیداد بیثباتی، ناامنی، فقر، بیکاری، خشونت و وحشت علیه زنان، کشت مواد مخدر و دهها جنایت دیگر هستیم. هرروز دهها هموطن بیگناه و بیدفاع ما قربانی حملات انتحاری میشوند. مسافران فقیر و سربازان اردوی ملی توسط طالبان پلید سربریده میشوند اما جانیان هفت و هشت ثوری سرمست از پیروزی متحدانه در ارگ خانه کرده به خیانت و مزدوری شان ادامه میدهند.
هموطنان عزیز،
بازیهای خطرناکی در راه است، امپریالیزم امریکا جهت دستیابی به منافع اقتصادی و سیاسیاش در منطقه، به همدستی دولتهای مرتجع عربی در پی ایجاد و گسترش داعش در افغانستان اند تا در کنار سایر نوکران بنیادگرای خود به موقع از این ضدانسانیترین و سفاکترین نیروی قرن استفاده برد. قربانیان اصلی این گروهّ خاین کمافیالسابق باز هم مردم درددیدهی ما خواهند بود. «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) بار دیگر تاکید میکند که رهایی مردم افغانستان فقط به دست خود شان و آن هم با قیام سرتاسری بر علیه اشغالگران و چوکران شان ممکن است و بس. علیه خاینان داخلی و اشغالگران خارجی متحد شویم ورنه داستان دربدری و سیهروزی ملت بصورت فجیعتر و دردناکتر تکرار خواهد شد.
مبارزه برای تحقق آزادی و عدالت تنها با به محاکمه کشانیدن جنایتکاران اخوانی، طالبی، خلقی و پرچمی، معنی می یابد!
داغ های ننگین هشت و هفت ثور را با مبارزه قاطع ضد بنیادگرایی از دامان تاریخ خویش بزداییم!