«سیاهتر از هفت ثور، هشت ثور» شعاری بود که «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) با دیدن وحشت و بربریت باندهای جهادی در ۱۳۷۲ سر داد. این شعار بیانگر تنفر آن هموطنان ما بود که در نخستین روزهای حاکمیت شوم گرگان جهادی در کابل گفتند «هفت خر تانرا بگیرید، گاو ما را پس دهید». باندهای آدمکش بنیادگرای گلبدین، سیاف، ربانی، مسعود، مزاری وغیره به حکم اربابان پلید شان کابل زیبا را به ویرانکده و کشتارگاهی مبدل کردند که کابوسش با گذشت بیست سال از ذهن مردم ما پاک نشده است.
چوچهسگان سی.آی.ای، آی.اس.آی و واواک طبق وصیت جنرال اختر عبدالرحمن که گفته بود «کابل باید بسوزد» عمل کردند و حتی سرجنایتکار سیاف با غصب قدرت گفته بود که کابل باید ویران شود و خاک کابل آن در توبره شود، زیرا کمونیستها و فاحشهها این جا اقامت داشتهاند و ما بعدا بر فراز این ویرانه ها کابل اسلامی را بنا خواهیم کرد! اما حال که اکت «دموکراسی» کرده وارد کارزار مسخره انتخابات شده با عوامفریبی رذیلانه میگوید «یک میلیونم مسئولیت جنگهای کابل را نیز نمیپذیرم.»
تنظیمهای ددمنش بیشترین وقت و نیروی شان را حتی در جریان چهارده سال جنگ مقاومت علیه روسها و دولت دستنشاندهاش صرف سگجنگیهای داخلی نموده سرشت خاینانه شان به اکثریت ملت روشن بود. همانگونه که «راوا» با توجه به ماهیت ارتجاعی بنیادگرایان پیشبینی کرده بود، طی چهار سال خرمستی شان در کشور بخصوص شهر کابل ضربات کاریای به قلب ملت و به زیربناهای جامعه زدند که روسها و نوکران شان در چهارده سال قادر به آن نشده بودند.
دولت خونخوار امریکا پس از اشغال افغانستان در ۲۰۰۱ بار دیگر قدرت را به ویرانگران کابل داد. در سیزده سال گذشته به زور تفنگ و پول سی.آی.ای و مواد مخدر، حتی قبرستانهای کابل را هم سیاف و دیگر سران منفور جهادی چور کرده تحت لوای امریکا به سرمایههای قارونی دست یافتند. آنانی که تا دیروز از جهاد علیه «ملحدین» حرف میزدند، سیزده سال است که برای نوکری امریکا و دهها کشور دیگر فخر میفروشند و تقلا دارند تا نیروهای اشغالگر از وطن بیرون نشوند. اینان در بدل دالر و مقام، دیگر حتی به آن ادعاهای بلند بالای «اسلامی» شان نیز پا گذاشتند. طی تمام این سالها از طریق همدستی فاجعهآفرینان هفت و هشت ثور با امریکا و غرب بود که بازهم دههاهزار هموطن ما طعمه بمباردمانها و جنایات اشغالگران امریکایی و ناتو شدند و خونریزی و توحش کماکان در کشور ادامه یافت.
جهادیها در چند سال گذشته تلاش بیپایان به خرج دادهاند تا هرگونه سندی چه عکس، فلم، گزارشی کتبی وغیره و چه ویرانههای شهر را که خود گویای بربریت آن دوران بود، از بین برند. در ضمن هر کسی که روی آن دوره جنایات انگشت نهاده به مثابه «دشمن وحدت ملی» محکوم و صدایش خاموش گردیده است. اینان سند معافیت خود را در طویله ملت به امضا رسانیدند و خون هزاران هموطن ما را که توسط وطنفروشان خلق و پرچم و جهادی و طالبی به زمین ریخته شده بود به همدیگر بخشیدند. همه این رذالتکاری ها برای آن است تا روی این ددمنشیها خاک پاشیده شود.
اما با همه شیادیهای نوکران امریکا و رسانههای مزدبگیرش، مردم ما هرگز این جنایات را فراموش نکرده خواستار محاکمه تمامی رهبران خاین خلقی، پرچمی، جهادی، طالبی و اشغالگران امریکایی اند. با تمام جو هراس و سانسوری که در دستگاه جهادیـمافیایی فعلی حاکم است، تعدادی از هممیهنان ما در جریان بحثها و مناظرات مطبوعات، نمایندگان سیاف و عبدالله را در مورد لکهدار بودن دستان شان با خون بیگناهان در جنگهای تنظیمی مورد سوال قرار دادند. تمام اینان با حرامزادگی عامل آن جنگها را عوامل خارجی دانسته میکوشند گردن خود را از تیغ عدالت رهایی بخشند، گویی اینان یابوهای بیارادهای بودند که قلاده شان به آسانی توسط دولتهای پاکستان، ایران، عربستان و... کشانیده شده و به اینهمه کشتار و بربریت سوق داده شدند. نماینده سیاف در یکی از میزهای گرد حتی تمام اسناد موجود در مورد جنایات جنگی باندش را رد کرده آنرا تهیه شده «بنابر سلیقه و نظر یک سازمان کوچک» نامید!
امریکا و غرب طی دهه هشتاد میلادی بنیادگرایان جهادی و القاعده را رشد داد به اژدهای آدمخوار بدل ساختند، بعد طالبان قرونوسطایی را جاگزین آنان نموده در پی اهداف شان مورد استفاده قرار دادند. اما بزرگترین خیانت امریکا نسبت به مردم ما این بود که در ۲۰۰۱، تحت نام «دموکراسی» و «حقوق زنان» و... کشور ما را اشغال کرده دوباره جاسوسان خونخوار جهادیاش را در کنار تعدادی از تکنوکراتهای مزدورش نشاند و اینبار به جای پکول و ریش آنان را با دریشی و عطر زده بر ملت ما تحمیل نمود. امریکا به این هم اکتفا نکرده با تبلیغات دامنهدار کوشید حضور شریرترین مهرهها در دولت پوشالی کرزی را «وحدت ملی» و «همدیگر پذیری» و... نام دهد! اگر کوچکترین نمادی از دموکراسی در کشور وجود میداشت باید چهرههای ضدملی چون عبدالله، سیاف، محقق، انوری، دوستم، قطبالدین هلال، اسماعیل و دیگر غداران ویرانگر دیروز را که دزدان و فاسدان امروز اند، به جای شرکت در انتخابات پشت میز محاکمه میبودند. اما این امریکاست که همین عناصر خودفروخته را چاکران مطمئنش تشخیص داده میکوشد به هر صورتی شده آنان را حفظ نموده در قدرت نگهدارد. و به حق که اینان بیش از هر نیروی دیگری برای تحقق اهداف استعماری امریکا در افغانستان مزدوری و تقلا کردهاند.
یگانه راه نجات از وضعیت فعلی نه در بازیهای مضحک انتخاباتی که نتیجه آن قبلا معلوم بود و تغییر چهرهها که در مبارزه مردمی علیه خاینان و جنایتکاران نزدیک به چهار دهه اخیر میباشد که هنوز ملت را گروگان گرفتهاند. کشوری که استقلال نداشت، هرگز نمیتواند از دموکراسی و آزادی و عدالت حرفی به میان آورد. تا زمانی که مردم ما از یوغ اشغال امریکا و متحدانش بیرون نشوند مردم ما هرگز به رفاه، عدالت و آزادی نخواهند رسید. تا وقتی امریکا و متحدانش کشور ما را در اشغال دارند، منفورترین، میهنفروشترین، خونریزترین و غارتگرترین افراد و نیروها در کشور نصب شده ملت ما از شر جنگ و فساد و مافیا و زورمداری رهایی نخواهند یافت. تنها ملتهای به شکوفایی و وقار دست یافتهاند که مردمش با شهامت در برابر مداخلهگران خارجی و خاینان داخلی دست به مبارزه و مقاومت زدهاند.
داغ های ننگین هفتم و هشتم ثور را با نابودی عاملان آنها از تقویم خواهیم زدود!
با مبارزه بر ضد باندهای «ائتلاف شمال» و طالبان و اشغالگران خارجی، تعهد خود را به استقلال و دموكراسی مسجل سازیم!