اگر مینا ترا با دشنهی خونین خودجلاد خونآشام
به زیر خاك پنهان كرد
از آنجا
از میان آتش و دود و تفنگ و خشم
ز امواج دل توفان رستاخیز
به گورستان تو فریاد می فرستیم
كه ای هم خون و هم پیمان و همسنگر
قسم بر سنگ سنگ سنگر آزادی میهن
و خون لاله گون همنبردانت
كه هرگز بر نمیگردیم
ز راه سرخ استقلال و آزادی
بخواب آرام كه از هر قطره خون رگ آزادهات مینا
كنار سنگر گرم وطن
صد ها هزاران لاله روییده ست
دوستان عزیز،
اجازه دهید قبل از همه بخاطر حضور شما در محفل یادبود از سالروز شهادت مینا، این بزرگترین زن تاریخ معاصر افغانستان که تمام هستیاش را فدای مرد و وطنش نمود، سپاسگزاری نماییم.
۲٧ سال قبل از امروز، دژخیمان اخوانی و نوکران روس در یک توطئه مشترک، سهمگینترین ضربه را به «راوا» و زنان نگونبخت افغانستان زدند. درین روز شوم، دستان پلید ددمنشان گلوی مینای عزیز را فشرده و وطن ما را از وجود رهبر خردمند و انقلابیای محروم ساختند.
آنان مینای بزرگ را جسما نابود کردند، اما افکار آزادیخواهانه و انقلابی و راهی را که او با خونش ترسیم نموده بود هرگز نتوانستند نابود کنند و طی این همه سالها ضربات کوبندهتر را از جانب «راوا»ی مینا بر لاشه گندیده شان متحمل شدند.
امروز جمع شدهایم تا از ارزشهای نمونه مینا بیاموزیم و بر ادامه بیتزلزل راه بجاماندهی او تجدید پیمان کنیم.
عظمت مینا در چندین خصوصیت منحصر به فرد او نهفته است:
او اولین زنی در افغانستان بود که فکر ایجاد تشکیلات مستقل برای زنان را کرد و در ٢۳ سالگی یعنی در بسیار جوانی «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» را بنیان نهاد. او دریافته بود که زنان افغان بعلت بار گران فقر اقتصادی، ستم و تبعیض گستردهی جنسی، حاکمیت فرهنگ تباهکننده فئودالی و مردسالاری و سایر عوامل، این لایه ستمدیده وطن ما ظرفیت بسیار بالای عمل و آگاهی انقلابی را در خود داشته و میتوانند با حضور خود در صف اول مبارزه جامعه را عمیقا متحول سازند.
مینا زنی بود که اعتقاد راسخ به اندیشههای انقلابی داشت و به دلیل همین باورهای برگشتناپذیرش بود که با شور و شوق فراوان و نترس همزمان پرچم مبارزه در برابر هر دو ابرقدرت آن زمان یعنی روس با مزدوران خلقی و پرچمیاش و فاشیزم امریکا با مزدوران بنیادگرایش را با استواری بر دوش کشید و تا سرحد نثار خون به تعهد خویش وفادار ماند.
مینا با آنکه فرزندان و خانواده خود را بسیار دوست داشت اما هیچ ارزشی را بالاتر از ارزش راه و مبارزه سیاسیاش نمیدانست. او مستقیما در مبارزه سخت و پرخطر شرکت داشت و هیچگاهی زندگی شخصی مانع فعالیتش نشده و در دام ابتذال و تجمل نیفتاد. او حتی جهت اجرای وظایف سیاسیاش ترک تحصیل کرد. به همین دلیل از جمله موفقترین زنان تاریخ افغانستان در امر سازماندهی و مبارزه بود.
همرزمان گرامی،
عظمت مینا به موارد بالا محدود نمیشود. مینا بزرگتر از آن است که تا حالا در موردش گفته شد. ارزشمندترین ارثیهای که مینای عزیز برای ما بجا گذاشت، همانا تشکیلات «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» یا «راوا» است. «راوا»یی که در موضعگیریهای سیاسی خود هرگز سازش نکرد؛ «راوا»یی که از تهدید خونین دشمنان جنایت پیشهاش نهراسید؛ «راوا»یی که هیچ نوع تبلیغات و لجنپراکنی رذیلانه نتوانست آن را از امر بزرگ انقلاب به دور سازد و از ادامه راه پر افتخار رهبر شهیدش برحذر دارد؛ «راوا»یی که نه از سنگر لفاظیهای روشنفکرانه، بلکه از سنگر داغ مبارزه عملی علیه دشمن مردمش شورید؛ «راوا»یی که با همه افت و خیزها، پشت کردنهای تعدادی از اعضایش و تحت پیگرد دشمن بودن، همیشه همچون گرزی بر فرق دشمنان رنگارنگ فرود آمد و غوغای شانرا بلند نمود. بیجهت نیست که امروز جلادان بنیادگرا و روشنفکران مرتد هر فردی را که با قاطعیت و به دور از سازشکاری و ترس از جنایات حرفی به میان آرد فوری تاپه «راوایی» میزنند.
درس بزرگی که مینا به ما داده این است:
هیچگاه و تحت هیچ شرایطی نباید فریاد ما خاموش گردد. از هر روزنه و به هر وسیله ممکن باید برای آگاهی و بسیج مردم و ضربه زدن به دشمن استفاده کرد. پرچم استقلال، آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی تحت هیچ شرایطی نباید بر زمین افتد. خواب را بر دشمن باید حرام ساخت.
اگر ما خود را وارث برحق اندیشههای سترگ همرزمان مینا میدانیم، نباید لحظهای از اهداف و آرمان های بجا ماندهی شهید مینا غافل بمانیم. بخصوص در اوضاع فعلی که ملتی که هنوز قامت خود را از تجاوز ده ساله روسها راست نکرده بود، اشغال دوازده ساله امپریالیزم امریکا را تجربه میکند؛ نیروهای امریکایی و ناتو با شعارهای کاذب «دموکراسی»، «مبارزه علیه تروریزم» و «تامین حقوق زن» وارد کشور ما شدند اما بر جنایتکارترین موجودات روی زمین از ائتلاف جانیان شمال گرفته تا کثیفترین مزدوران بنیادگرای ایران و پاکستان، تکیه نموده مردم ما را یکبار دیگر به روز سیاه نشاندند.
مینای شهید نخستین زنی در سرزمین ما بود که بنیادگرایی اسلامی را خطرناکتر از فاشیزم روسی خوانده و همزمان مبارزه را بر ضد هر دو آغاز کرده بود. او بار ها یادآور شده بود که مبارزه بر ضد اشغالگران روسی جدا از مبارزه علیه بنیادگرایان این مزدوران گوش به فرمان امریکا و متحدینش نیست. او از ماهيت پليد جنایتکاران بنيادگرا بخوبی آگاهی داشت. او پيشبينی كرده بود كه اگر بنيادگرايان در افغانستان به قدرت رسند مردم روزگار به مراتب سياهتر و نكبتبارتر از زمان اشغال ميهنفروشان را تجربه خواهند كرد. اوضاع كشور بعد از ۸ ثور ۱۳۷۱ صحت پيشبينی او را به اثبات رسانيد.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» معتقد است که مردم افغانستان با اشغالگران امریکایی و متحدینش به عنوان دشمنان خارجی و با بنیادگرایان فاشیست به عنوان دشمنان داخلی خطرناکی روبرو بوده و برای رهایی وطن ما از چنگ این سفاکان باید میناوار رزمید و قربانی داد.
مردم برای نجات شان از دو دشمن داخلی و خارجی، هیچ انتخاب دیگری جز وحدت، بسیج و آگاهی و راهاندازی قیام سرتاسری ندارند. و طبعا نیمه مهم اردوی تودههای قیامکننده زنان خواهند بود.
درین پیکار سخت و خونین، یاد و درسهای زندگی درخشان مینا همیشه باماست و آنرا سرمشق قرار خواهیم داد. ازهمینرو ما یکبار دیگر به خون نجیب مینا سوگند یاد میکنیم که تا تحقق آرمانهای پیشرو و انسانیاش دست از تلاش و مبارزه بر نخواهیم داشت.