اینک آقای کرزی با دعوت جانیان طالبی و گلبدینی و"قیادیان جهادی"، می خواهد نابخشودنی ترین خیانتش را زیر نام "جرگه مشورتی صلح" عملی سازد. او مثل هر زمامدار پوشالی ضد مردمی، اول با هرچه میهنفروش آدمکش هشت ثوری و هفت ثوری بود سازش کرده آنان را در نقاط مختلف قدرت نشاند و تا حدی پیش رفت که بویناکترین جنایت پیشگان نظیر فهیم و خلیلی را مجددا منحیث معاونانش برگزید. و حالا یکبار دیگر، می کوشد جنایتکاران طالبی و گلبدینی را "افغان بچیه" گفته و آنان را در قدرت سهیم سازد و در غیر آن امکان خوش گذرانی بیشتر را به هر کشوری که شوق داشته باشند فراهم ساخته و به زیردستان قاتل آنان نیز شغل ایجاد کرده و بدینترتیب قدرت مافیای خودش را تداوم بخشد.
سپردن مسئولیت جرگه به تروریست کثیف گلبدینی فاروق وردک، پذیرایی بسان ستارگان سینما از هیئت حزب مزدور، خون آشام و تیزاب پاش گلبدین در کابل و تمام رسانه ها را در خدمتش قراردادن، صرفنظر از این که ماهیت و مقاصد جرگه را آفتابی میسازد، توهین و تمسخری است که مانند آراستن و لعاب زدن ملا متوکل، ملا ضعیف، همایون جریر، هادی ارغندیوال، سباوون، ملا راکتی و غیره جنایتکاران طالبی و گلبدینی، هیچگاه از دل مردم ما بیرون نخواهد رفت مردمی که آزادی خود را فقط و فقط در محاکمه و اشد مجازات جنایتکاران پرچمی و خلقی، جهادی و طالبی می دیدند اما فوری احساس کردند که این دژخیمان هنوز روی سینه ی مجروح شان سنگینی دارند.
دولت دست نشانده بدون اشاره اربابان امریکایی اش نمیتوانست خاکباد "جرگه مشورتی صلح" را برپا دارد صلح با آدمکشان گلبدینی و طالبی که نام های شان ظاهرا در صدر لیست سیاه امریکا جا دارد! مگر این به خودی خود ثابت نمی سازد که امریکا فقط می خواهد دولتی دست نشانده اما کارا و باثبات در افغانستان سرکار باشد تا کشور ما را به پایگاه مستحکم نظامی اش مبدل کند تا هم چنگش بر گاز و نفت آسیای مرکزی فروتر رود و هم در رقابتش با چین و قدرتهای منطقه ای برتری اش را از دست ندهد. ترکیب و سرشت هرقدر هم هزار قاته تبهکار و خاین و فاسد و ضد استقلال و ضد دموکراسی یکچنین دولتی دست نشانده، برای امریکا و متحدانش ذره ای اهمیت ندارد. این واقعیت به استثنای مشتی روشنفکران خودفروخته، برای کودکان ما هم روشن نموده که ادعای امریکا از اول تا حال در مورد تامین "دموکراسی" و "آزادی زنان" در افغانستان بیشرمانه ترین دروغ قرن بوده است، دروغی رسواتر از وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق و خنده آورتر از ادعای دشمنی با حکومت ها و گروههای بنیادگرا!
در بحبوبه صدای کرکننده ی دهل و نغاره "جرگه صلح"، طالبان ضد انسانی ترین حملات شان را با ریختن خون کودکان و معلمان مکتب ها و زنان و جوانان تیره روز کابل و سایر شهرها شدت بخشیدند، اما حامد کرزی و جاسوس بچه های "سخنگو"یش، با خونسردی نفرت انگیزی اظهار داشتند که "با وحدت ملی انشاالهن از این مشکلات خلاص شویم"!
اگر زن و خواهر و مادر و فرزندان کرزی و تیم اش مورد تجاوز قرار گرفته و یا در ملا عام گردن زده شوند، یا درعملیات انتحاری پاره پاره شوند، آیا بازهم این مافیا زادگان آن را به سادگی "مشکلات"ی خواهند نامید که با برادران "مرور" طالب دارند؟ با توجه به شهوت قدرت طلبی و بی عزتی و بیشرافتی مافیای حاکم، به احتمال قوی در آن حال هم طالبان و اعمال شان را جنایتکار و جنایت نخواهند گفت چرا که با وصف داشن تضادهایی باهم، در آخرین تحلیل خود را بافته ای از یک رشته دیده و فردای شان را در یکی شدن و ماشین دولت را مشترکا در دست داشتن به مصلحت می بینند تا با شعله ی مهار نشدنی مبارزات مردم برضد خیانتها و تبهکاریهای شان در کنارهم باشند. هم طالبان و هم مافیای حاکم آگاهند که به مجرد بیرون شدن امریکا، اقوام سراسر افغانستان فکر برچیدن تومار پلید آنان را خواهند کرد.
امریکا هم به همان میزانی که در پی اتحاد نوکرانش با "جرگه صلح" و... است، از اتحاد و یکپارچگی مردم افغانستان هراس دارد و مخصوصا با توسل به چاکران جهادی اش به طور گسترده ای برای نفاق اندازی بین ملیت های وطن ما تلاش می ورزد؛ در بهسود و دایمیرداد هزاره و کوچی را و در شمال تاجیک و پشتون و ازبک را به جان هم می اندازد تا مردم کشوری پارچه پارچه و پرنفاق را بتواند به آسانی در اشغال نگهدارد.
روشنفکرانی که مستقیم یا غیرمستقیم دل به طالبان بسته اند و آزادی افغانستان از یوغ امریکا را درگرو نیروی بنیادگرایان طالبی می دانند، مثل آنانی که با تکیه بر امریکا و رژیم سفاک ایران خواهان رهایی از چنگال طالبان اند، نشان سیاه بیرحم تاریخ را از هم اکنون در پیشانی شان حک می کنند. اینان اگر احمق نباشند شرفباختگان بی غیرتی اند که نه داغ شلاق های بچه های طالبی بر مادران و خواهران و پدران شان را به یاد می آورند و نه سربریدن کودکان و زنان معصوم ما به نام "جاسوس" را نه سمپاشی و تیزاب پاشی بر دخترکان مکتب و نه سوزاندن مکاتب را و نه .... اینان اگر تصور میکنند با اتکا به مسئله قومی و فساد و فرومایگی مافیای حاکم، خواهند توانست دفاع خاینانه شان از طالبان را "مستدل" می سازند، "آی اس آی" زادگی و تفکرقرون وسطایی طالبان را با چه شعبده بازی کتمان خواهند نمود؟ آیا در دنیا دیده شده که گروهی هروئین سالار تا مغز استخوان وابسته به دستگاه استخباراتی یک کشور دیگر و تا این اندازه دشمن خونی دموکراسی و حقوق زن و کفر خواندن عکاسی و ... بتواند یا بخواهد برای استقلال و آزادی مبارزه کند؟ طرفداران روشنفکر طالبان در واقع اجنت های آگاه و ناآگاه "سی آی ای" و غیره سازمانهای جاسوسی اند که میخواهند با تبلیغ برای طالبان و "جنبش مقاومت" نامیدن آنان، زمینه را برای تسلط بلامنازع یا مشترک با مافیای کرزی و "جبهه ملی" مساعد سازند.
امریکا از طریق زلمی خلیلزاد و حامد کرزی به عنوان عوامل "یونوکال" وارد زد و بند با طالبان شد و میلیونها دالر به آنان کمک کرد و امروز هم اگر بر صحنه بیایند، با آنان "کار" خواهد کرد و سلطه پرخون و نکبت و اختناق آنان را در افغانستان نسبت به استقرار دولتی مستقل و طرفدار دموکراسی و حقوق زن ترجیح خواهند داد زیرا طالبان را بهترین و وفادارترین پاسدار منافع خود در افغانستان میشمارد و طالبان هم آنقدر نمک حرام نیستند که فراموش کنند موجد و مالک و مربی آنان امریکا بوده از طریق پدر خوانده شان "آی اس آی".
نزاع کنونی بین امریکا و طالبان و دژخیمان جهادی نزاعی خانوادگی است که دیر یا زود حل خواهند شد و نتیجه آن متمایز شدن هرچه بیشتر صف دشمن و صف مردم ما خواهد بود که آنگاه توهم پراکنی های خاینانه روشنفکران طالبی و 8 ثوری و 7 ثوری هم دیگر در دهان شان خواهد خشکید. در چنان شرایطی وظیفه روشنفکران استقلال طلب و دموکراسی خواه و طرفدار حقوق زن کار متشکل تر برای برپایی قیام سرتاسری مردم برضد تمام میهنفروشان مذکور خواهد بود.
بگذار مافیای خونبار حاکم، مهره های حقیرش را در "جرگه صلح" و دیگر نمایشات رذیلانه ازین قبیل، گردآورده و با برگزاری ضیافت های مجلل بر سر جنازه های طیاره پامیر و شاگردان و معلمان در غزنی، خوش بکوبند و بشنوند و برقصند، ولی "جمعیت انقلابی زنان افغانستان" (راوا) همنوا با مردم ستمدیده افغانستان این ریاکاریها و بازیهای تهوع آور را نمک پاشی ای میدانند بر چاک زخمهای ناشی از بمبارانهای امریکا، نا امنی، گرسنگی، بی دوایی، بیکاری در سراسر کشور و دربدر شدن مردم ما در مارجه و عنقریب درقندهار.
ننگ و مرگ بر "جرگه صلح" جنایتکاران با جنایتکاران!
نه امریکا، نه طالبان، نه میهنفروشان "جبهه ملی"، افغانستانی مستقل و دموکراتیک!