جمعیت انقلابی زنان افغانستان, April 27, 2010نه امریکا، نه خاینان ۸ ثور، ۷ ثور و طالبی، افغانستانی مستقل و دموکراتیک!اعلامیه "جمعیت انقلابی زنان افغانستان" به مناسبت سیاهروز های هفتم و هشتم ثورطی هشت سال اشغال، تکیه امریکا و دولت دست نشانده اش بر مافیای ۸ ثوری بیشتر از پیش شده است زیرا امریکا در کشور ما (و در واقع تمامی کشورهایی که مورد تجاوز قرار داده) به آنچه کوچکترین بهایی قایل نشده آزادی و رفاه ملت مورد تجاوز بوده و تنها چیزی که میخواسته "ثبات" یعنی سر پا نگهداشتن دولتی هر قدر هم جنایتکار، فاسد و خیانت پیشه بوده، تا ضمن اینکه بتواند به تدریج پای عساکرش را بیرون بکشد، دولتی مدافع منافع اش برقرار باشد. به همین دلیل است که امریکا نه تنها خاینان جهادی و پرچمی و خلقی بلکه اکنون که می بیند این اراذل توان کنترول اوضاع و تامین "ثبات" را ندارند، در صدد افزودن جنایتکاران گلبدینی و طالبی به خیل آنان برآمده است. این توطئه ها برای هزار و یکمین بار نشان میدهد که ابر قدرت امریکا آزاد ساختن افغانستان از چنگال وحوش طالبی و تامین حقوق زنان و ... نیامده بلکه به دنبال مقاصد اقتصادی و سیاسی - تسلط نفت و گاز آسیای مرکزی و محاصره چین و روسیه- است که برای تحقق این استراتژی میخواهد افغانستان را به مثابه یکی از پایگاه های نظامی اش در اختیار داشته باشد. "جنگ با تروریزم" و طالبان بهانه و پوششی برای توجیه اهداف مذکور میباشد. ۳ مارچ ۱۹۹۴: مردم ماتمدار و قحطی زده کابل در جریان سگ جنگی های جهادی. اگرچه تاریخ ثابت نموده که ملتی کوچک قادر است یک ابرقدرت را از پا درآورد، کودکان هم می پرسند که چرا امریکا به عنوان بزرگترین قدرت نظامی تاریخ دنیا مشتی طالب بیسواد و سروران القاعده ای آنان را که خود آفریده و "آی اس آی" را مامور تعلیم و استعمال شان کرده، نمیخواهد یا نمی تواند در ۸ سال نابود کند؟ اگر امریکا در مثلاً ویتنام دهها هزار کشته داد و سرانجام با سرافکندگی کم نظیر رانده شد به آن سبب بود که در آن سرزمین با نیروی ویت کنگ می جنگید نیرویی نماینده اصیل و قهرمان مردمش با برنامه ای مترقی و پیوند عمیق توده ای. ولی طالبان نیروی مخلوق "سی آی ای" و سوپر ارتجاعی اند که با تفکری عصر حجری و دشمنی شان با استقلال، دموکراسی، حقوق زن، پیشرفت و تمدن کمتر از دشمنی جنایتکاران ۸ ثوری با آن ارزش ها نیست. محو طالبان برای امریکا کاری چند روزه است. ولی شبح تروریزم آنان و القاعده، باید تا مدتهای نامعلوم برسر افغانستان و امریکا و گیتی زنده بماند تا اشغال کشور ما توجیه شده باشد. نزاع طالبان را با امریکا تنها روشنفکران خاین و ضد مردمی، "مقاومت ملی" می نامند. تا هنوز مردم ما به مقاومت سرتاسری ضد امریکایی به پا نخاسته اند و هیچ رابطه ای قابل اعتنا با طالبان ندارند. چطور ممکن است اکثریت مردم از مشتی غلام "آی اس آی" و قاتل فرزندان و عزیزان شان جانبداری کنند؟ یک مبارزه استقلال طلبانه زمانی پیروز شدنی است که استوار بر پشتیبانی و مبارزه توده های وسیع باشد. تعداد اندکی ازمردم که به طالبان می پیوندند به علت بینوایی و فساد و جنایتکاری جهادیها و دولت مافیایی میباشد و بنابراین ناپایداراست. طالبان بنابر ماهیت قرون وسطایی و عدم حمایت توده ای محکوم به شکست اند. مردم ما عقب نگهداشته شده، فقیر، ستمدیده و خسته از ۳۰ سال جنگ و بربادی اند، اما در حد آن روشنفکران جاسوس امریکا وغیره احمق و خودفریب نیستند که ندانند کسانی که سر اجمل نقشبندی را بریده اند و سوراخ انهدام آثار تاریخی افغانستان را بر پیشانی دارند به هیچوجه نمیتوانند جنگاوران استقلال و بهروزی و ترقی باشند. فقط روشنفکرانی طرف جنایتکاران طالبی، ۸ ثوری و ۷ ثوری را میگیرند که ننگ وابستگی به "سی آی ای"، "آی اس آی" و رژیم تبهکار ایران را داشته باشند. ما همیشه گفته ایم که تنها به خاطر ویرانی بتهای بامیان هم که شده، مردم ما طالبان را نبخشیده و پای آنان را در راه به قدرت رسیدن دوباره، به یقین خواهند شکست. اگرچه ایجاد اختلاف و گاه اختلافی جدی بین نوکر و ارباب امری طبیعی است، اما سر و صدای اخیر بین کرزی و امریکا در تحلیل نهایی نمایشی بود به نفع "استقلال نمایی" رژیم تا مغز استخوان بوگرفته و خاین کرزی. زیرا امریکا که از کرزی و خاندان مافیایی اش و جلادان پلید جهادی و گلبدینی و پرچمی و خلقی، دولتی ساخته و بر افغانستان تحمیل کرده، هر موقع که لازم ببیند به آسانی خوردن آب، سر آقای کرزی و اعوان و انصارش را زیر بالش کرده و اجیران دیگر را روی صحنه میآورد. آقای کرزی بدون موافقت امریکا جرئت اکتهای مکرر "ضد امریکایی" را نداشته و نخواهد داشت چرا که او با همدستی با خاینانی چون فهیم، سیاف، طالبان، گلبدینی ها، قانونی، عبداله، اعضای "جبهه ملی" وغیره جانیان کثیف، از هر گونه جای پایی در میان مردم رنجدیده محروم گردیده است. اگر مردم ما به اکتهای ضد پاکستانی ربانی، عبداله، فهیم، قانونی و سایر جنایت پیشگان وقعی قایل می شدند، حالا با اکتهای "ضد امریکایی" کرزی هم فریب می خوردند. رابطه کرزی با امریکا مثل رابطه زن با شوهر است که گاه جنگهای زرگری شان تور میخورد ولی به هر حال به نظر نمی رسد به این زودیها به آستانه طلاق برسند. تا زمانی که یک کشور در اشغال می باشد، اعضای دولت پوشالی نوکران بلا اراده ی مسخره ای می باشند که بدون موافقت اربابانشان نفس هم کشیده نمیتوانند. از همین رو از پذیرایی از تروریست های گلبدینی در کابل، دیدارهای پیدا و پنهان با طالبان و عزل رییس و سایر سرکردگان جاسوس پیشه ی به اصطلاح کمسیون مستقل انتخابات و نصب چند جنایتکار و خودفروخته ی دیگر مثل فضل احمد معنوی از آدمکشان جمعیتی و ضیا رفعت واواکی نمیتوانست خلاف میل امریکا انجام گیرد. امریکا محافظ و قیم تمام افراد و گروه هاییست که سرسپرده او باشند. میهنفروشان پرچمی و خلقی و جنایتکاران ۸ ثوری و عده ای عوامل دشمنان در "جبهه ملی " یکجا شدند تا با تایید حضور امریکا در افغانستان، نقش به اصطلاح "اپوزیسیون" را با دولت پوشالی ایفا نمایند. این میهنفروشان اگر خود را دربست به امریکا عرضه نمیداشتند ممکن نبود علنا متشکل شوند و از ولسی جرگه هم قانون معافیت شان از مجازات را بگذرانند. تنها خاینان ۸ ثوری و پرچمی و خلقی ها نیستند که از ترس انتقام مردم دست در دست هم نهاده اند. فردا جنایتکاران طالبی هم برای ایجاد دولتی "با ثبات" به اینان خواهند پیوست و به این ترتیب صف کلیه خاینان جانی ۳۰ سال اخیر از صف مردم به روشنی جدا خواهد شد. در افغانستان امروز، صرفاً خروج نیروهای امریکا و متحدان از کشور یا صرفاً امحای طالبان و مجازات ۷ ثوری ها و ۸ ثوری ها و حصول بلیونها دالر از آنان مطرح نیست. مردم ما طرد و مجازات تمامی این دشمنان را خواستار اند. قلاده و حیات و ممات طالبان، ۷ ثوری ها و ۸ ثوری ها همه در چنگ امریکا است. به مجردی که ستون امریکا از پشت اینان برداشته شود، دردم می پاشند. اما این امر- تار و مار شدن سه باند جنایتکار- زمانی به طور ریشه ای تحقق خواهد پذیرفت که جبهه ضد آنان، جبهه مستقل مقاومت ملی مردم از نیروهای پیگیر استقلال طلب، انقلابی، طرفدار دموکراسی و ضد میهنفروشی و بنیادگرایی متشکل باشد. پس از سقوط طالبان، مردم ما به این جهت به آزادی و سعادت نسبی نایل نشدند که آن سقوط به دست مردم ما نه بلکه با تجاوز امریکا صورت گرفت که درنتیجه جلادان جهادی متواری را هم به قدرت نشاند. مردم ما دریافته اند که تنها هنگامی به آزادی واقعی خواهند رسید که با اتکا به نیروی خود، امریکا و متحدان را مجبور به خروج از افغانستان کرده و دست خونخوران طالبی، ۸ ثوری و ۷ ثوری را از ادامه سفاکی و خیانتکاری کوتاه سازند؛ مردم ما دریافته اند که اگر امریکا رانده شود ولی تبهکاران اسلامی و ۷ ثوری به بقای شان ادامه دهند، رستگاری شان خواب و خیالی بیش نخواهد بود و همچنین اگر دژخیمان سه گانه از بین بروند ولی افغانستان از لوث امریکا پاک نشود، زندگی در خاکی اشغال شده ذلتبار خواهد بود، چیزی که هیچگاه مردم ما به آن تن نداده اند. آنانی که از مبارزه علیه امریکا و طالبان و ۷ ثوری ها و ۸ ثوری ها به هر بهانه ای طفره رفته و یکی را بر دیگری ترجیح دهند، خواهی نخواهی خود را به مثابه خاین و تسلیم طلب تثبیت می نمایند. کسب استقلال، دموکراسی، تامین حقوق زنان و آبادی وطن سوخته و خیانت شده ی ما منوط به پیروزی قیام سرتاسری مردم کلیه اقوام ما برضد کلیه دشنمان است. نه امریکا و متحدان، نه خاینان ۸ ثور، ۷ ثور و طالبی، افغانستانی مستقل و دموکراتیک! جمعیت انقلابی زنان افغانستان (راوا)۸ ثور ۱۳۸۹ ـ ۲۸ اپریل ۲۰۱۰ |