قطعنامه «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» به مناسبت روز جهاني حقوق بشر


تبانی با بنيادگرايان و مزدبگيرانشان
خيانت به حقوق بشر و دموكراسي است!



در اين روز تجليل جهاني حقوق بشر، مردم ستمديده افغانستان همچنان زير سايه تفنگ و زور و تهديد بسر برده از ابتدايي ترين مظاهر حقوق انساني محروم اند. طي سه سال بعد از سقوط طالبان قرون وسطايي، مردم ما اميدوار بودند كه يكبار و براي هميشه از شر خون آشامان بنيادگرا رهايي خواهند يافت. ولي تلخکامي هاي اين سالها نشان داد كه شمشير جنايت و جنگسالاري کماکان بر كشور حكم ميراند و آقاي كرزي به اشاره دولت امريكا صلاح را درين ديده كه با پليدترين و بدنامترين چهره ها بسازد. در اثر اين سياست مدارا با خاينان و جنايتكاران بوده كه تغيير اساسي‌اي در وضعيت كشور رونما نگشته و جنايت سالاران حقوق بشر را بيدريغ لگدمال نموده فاجعه پي فاجعه ميآفرينند.

«جمعيت انقلابي زنان افغانستان» طي تظاهرات امروزي نكات ذيل را به مثابه مسايل عمده برشمرده بر آنها تاكيد مينمايد:

۱- در انتخابات اخير مردم ما با راي خود به بنيادگرايان نه گفتند و آقاي كرزي را با وصف تمامي كمبودهايش ترجيح دادند. او اگر خود را متعهد به آرزوهاي مردم ما ميداند، بايد كابينه‌اش برعكس گذشته از لوث خاينان هيرويين سالار پاك باشد. اگر وي بازهم تروريست هايي چون فهيم، قانوني، حسين منگل، دوستم، بشير بغلاني، اسماعيل، ملا هادي شينواري، عطا و امثالهم را به پست هايي منصوب كند درينصورت بدترين خيانت ممكن را به راي مردم مرتكب شده و به ادامه فاجعه حقوق بشر در افغانستان صحه ميگذارد. انتخاب سر جنايتكاري چون خليلي و لاجورد دزد معروف ضيا مسعود به حيث معاونان رييس جمهور زنگ خطري و نمايانگر آنست كه آقاي كرزي و مشاوران خارجي‌اش از سه سال اخير درس هاي لازم را نگرفته اند.

۲- نقش خرابكارانه و ضد مردمي روشنفكران چاكر بنيادگرايان در سيهروزي و نابودي كشور ما كمتر از بادارانشان نبوده است. راه دادن اينان در دولت آينده توهين و تمسخر مردم ما خواهد بود. عده‌اي از اين روشنفکران مزدور كه عمري را در امريكا و اروپا در خدمت جهاديان و طالبان گذرانده اند، همانقدر خاين به مردم و كشور اند كه ملاعمر و رباني و سياف و گلبدين و ليدران «ائتلاف شمال». اگر در دولت، سر و کله‌ي لطيف پدرام ها، روان فرهادي ها، عمر صمد ها، مستان ها، ديگر مگسان دور شوراي نظار، و احدي از پاچه گيران گلبدين پيدا باشد درينصورت از همين حالا بايد فاتحه دولت آينده را نيز خواند. بايد در انتخاب كابينه معيار هاي مصلحتي خاين پرورانه را كنار گذاشت و افراد كاردان و باوجدان و بدون هيچگونه آلودگي پوشالي و جنايت سالاري را انتخاب نمود.

۳- راه ندادن به غداران و جلادان در دولت تنها گوشه كوچكي از اقداماتي در جهت بارورشدن حقوق بشر و دموكراسي در كشور است. دولت آينده بايد در جهت محاكمه و مجازات آناني كه در گذشته مرتكب خيانت، وطنفروشي و جناياتها در حق مردم ما شده اند قدم هاي عملي گذارد. تا وقتي مسببين فجايع هولناك گذشته به پاي ميز محاكمه كشانيده نشده و مخصوصا بليون ها دالر دارايي‌هايي که زده اند از آنان و خاندان هاي شان به زور حصول نشود، مردم عذابديده‌ي ما دولت را بازهم دشمن و سرکوبگر خود خواهند پنداشت.

۴- حال كه جنايتکاران «ائتلاف شمال» در انتخابات رياست جمهوري لگد سختي از مردم ما خوردند، پول، تفنگ، تهديد و زور شانرا به كار مي‌اندازند تا در انتخابات پارلماني هرچه بيشتر كرسي ها را ربوده از آن طريق به حاکميت رذيلانه‌ي خود ادامه دهند. بايد اين انتخابات تا خلع سلاح كامل جنايت‌سالاران به تعويق انداخته شود تا آنان قادر نباشند به زور تفنگ به آن راه يابند. اگر اين انتخابات در وضع فعلي برگزار گردد، نتايجش براي مردم ما مصيبت بار خواهد بود.

۵- طي سه سال اخير هيچگونه تغيير بنيادي در بهبود وضعيت زنان كشور صورت نگرفته است. ساختن وزارت زنان و كمسيون مستقل حقوق بشر و گماردن زنان سرکاري يا بنيادگرا بوي در چند مقام بالا هيچ دردي را دوا نکرده و ارزشي نخواهد داشت مگر اينكه به نمايندگان واقعي زنان ما اتكا صورت گيرد.

اساسا تا وقتي جنگ سالاران با تفنگ و زور و دالر در مناطق تحت نفوذ شان فرعوني ميكنند انتظار كوچكترين تغيير مثبت در وضع زنان خيال واهي‌اي بيش نيست. تغييرات اندك در محدوده كابل را نبايد معيار كل كشور قرار داد و به رسم مطبوعات غربي ساده نگرانه نتيجه گرفت كه «زنان افغانستان به رهايي دست يافته اند» درحاليكه كمي دورتر مسكاهاي تيره‌روز از بي‌بازخواستي مجبور به خود سوزي ميشوند.

۶- در اثر سياست هاي مداراجويانه، افغانستان ميرود كه به مركز مافياي مواد مخدر مبدل گردد. اين لكه ننگيست بر دامن دولت كرزي. مبارزه عليه اين آفت، درحاليكه سلاطين هيروئين در پست هاي كليدي لميده اند، عوامفريبي است. وارد كردن فشار بر دهقانان بخاطر مبارزه با اين پديده ستمكاري است. بايد كار را با جنايت پيشگان «ائتلاف شمال» يكطرفه كرد كه عوامل اصلي كشت و تجارت مرگ به حساب ميروند. «نيويارک تايمز» نام فقط سه تن از آنان را افشا نمود. وزير داخله نيز اعلان كرد كه ليستي از هيرويين سالاران در مقامات بلندرتبه دولتي را در دست دارد. ولي مردم ميپرسند چرا نامهاي اين خاينان برملا نميشود؟ آقاي وزير داخله با عدم افشاي ليستش، خود را به عنوان فردي دروغگو و جبون ثابت خواهد نمود.

در كشوري كه مافياي مواد مخدر حاكميت داشته باشد، صحبت از حقوق بشر و دموكراسي شوخي دردناکي بيش نيست.

۷- هنوز زخم هاي كاري باندهاي مزدور و خاين طالبان و گلبدين بر پيکر ملت التيام نيافته كه دولت كرزي زير نام ميانه رو با بخش هايي از آنها مصروف معامله است تا كثيف ترين چهره هاي گلبديني و طالبان چون چلي وكيل احمد متوكل و غيره را عطر و پودر ميانه‌رو زده بر مردم ما تحميل نمايند. متوكل همان به اصطلاح وزيرخارجه طالبان است كه در جواب به اين كه چرا از استديوم ورزشي كه جاي تفريح است منحيث كشتارگاه استفاده ميشود گفت: «اين خود نوعي لذت بردن است وقتي حكم قصاص عملي ميشود. اگر كشورهاي خارجي ميخواهند از استديوم به اين مقصد استفاده نشود لطف كرده بيايند براي ما يك جاي خاص به اين منظور اعمار نمايند.»

و حال با اتحاد با يكچنين مهره هاي وقيح و جانورصفت، آيا آقاي كرزي ميخواهد به ملت ما حقوق بشر و دموكراسي ارزاني دارد؟

۸- آزادي مطبوعات و اجتماعات جز لاينفك دموكراسيست. اگر اين حق از مردم سلب گردد، پايه ريزي جامعه مدني و حقوق بشر قابل تصور نيست. اما در كشور ما اين آزادي ها نيز به بازي گرفته شده به سختي زير سايه تفنگ و تروريزم نفس ميكشند.

مطبوعات آزاد تحت جو ترور و تهديد و زور قادر نيستند آزادانه بنويسند. مخصوصا در خارج از كابل، فقط نشراتي قادر به ادامه كار اند كه به ستايش و تملق‌گويي در برابر واليان جنگسالار مصروف باشند.

راهپيمايي هاي جوانان پوهنتون كابل به صورت فجيع سركوب ميشود درحاليكه آنان خواهان حقوق اوليه خود اند و خشم و نفرت شانرا مقابل محصل شرفباخته‌اي موسوم به جيحون و ساير سگان قانوني و فهيم و شركاء كه پوهنتون را به صحنه ترکتازي و بدمعاشي هاي لچكانه‌ي خود مبدل كرده اند ابراز ميدارند، بابه جان با هرزه درايي يک جنايت‌سالار آنان را «آشوبگر» و «سوءاستفاده جو» ناميد. ما درحاليکه از خواستهاي محصلان شرافتمند صميمانه پشتيباني ميکنيم، از آنان ميخواهيم درکنار توده ها هيچگاه از مبارزه باز نه ايستند.

۹- به منظور پايه ريزي اركان حقوق بشر و دموكراسي بايد براي ريشه كن كردن بيسوادي و خرافات كار صورت گيرد. اما در كشور نگونبخت ما تعليم و تربيه نيز به سختي زير بار فساد و جهل و تفنگسالاري فشرده ميشود. براي دختران هنوز در اكثريت ولايت زمينه مكتب رفتن مهيا نيست و سطح تعليمي مكاتب موجود براي پسران بصورت شرم‌آور پايين است.

در تعدادي از انستيتيوت هاي پايه گذاري شده بوسيله عربها يا نوکران افغاني آنان به جاي دانش، افكار منحط بنيادگرايي به خورد شاگردان داده ميشود و عملا لانه هاي اخوان سازي اند تا علمي.

۱۰- آزاديخواهان جهان بخصوص در كشورهاي غربي بايد بر دولت هاي شان فشار وارد آرند كه آن عده جنايتكاران جنگي افغاني را كه در اين كشور ها فرار کرده اند، به محاكمه كشند. محاكمه زرداد در انگلستان، آغار نيك است و بايد با ساير زرداد ها نيز برخورد مشابه صورت گيرد. وقتي پينوشه ها و جنايتکاران صربستان بعد از سالها ميتوانند محاكمه گردند، چرا بايد همتا هاي درنده خوي افغاني شان از اين امر مستثني باشند؟

افغانستان ما هنوز با دموكراسي و حقوق بشر فرسخها فاصله دارد. قسم خورده ترين دشمنان حقوق بشر و دموكراسي و سكيولاريزم به جسم و روان مجروح اش چنگال فشرده ميخواهند فاشيزم مذهبي شانرا در آن احيا نمايند. ولي مردم ما آنقدر تشنه آزادي و رهايي اند و به ماهيت ضد انساني بنيادگرايي پي برده اند كه ديگر فريب دين فروشان قاتل و بيگانه پرست طالبي يا «ائتلاف شمالي» را نخورده به دور نيروهاي آزاديخواه و دموكرات حلقه خواهند زد.

بر نيروهاي دموكرات افغانستان است كه بدور از سازشكاري و جبن انزجار بيكران مردم را سمت داده به توفان سهمناك ضد بنيادگرايي مبدل ساخته افغانستان را از شر اين خون آشامان نجات دهند. هيچ نيروي خارجي در تاريخ نبوده كه براي كشور ديگر خوشبختي به بار آورده باشد. وظيفه مردم ماست كه در راه شكستن زنجير هاي ستم برخيزند. تنها با اوجگيري جنبش توده هاست كه دموکراسي و حقوق بشر در وطن بيمار ما استقرار خواهد يافت.


جمعيت انقلابي زنان افغانستان (راوا)
۲٠ قوس۱۳٨۳ (۱٠ دسامبر ۲٠٠۴)



English | Italiano | Deutsch



تصاوير تظاهرات «راوا» به مناسبت روز جهاني حقوق بشر


[صفحه ورودي] [«راوا» در مطبوعات دنيا] [صفحات فارسي]